در بخشهای قبل لزوم ارتباط مستحکم و همکاری نزدیک دانشگاه و صنعت بررسی شد. برای برقراری این همکاری، دولت و متولیان نرمافزار کشور بایست وارد صحنه شده و موانع را برطرف نمایند. نقش دولت در این زمینه حیاتی است. بخشی از کارهایی که دولت میتواند و لازم است به انجام آن مبادرت بورزد عبارتند از:
^ تشویق: از طریق مشوقهای مختلف از قبیل جایزه یا مشوقهای مالیاتی، پژوهشهای کاربردی مشترک بین دانشگاه و صنعت را فعال نماید.
^ هدایت: به کمک روابط و اهرمهای خود سعی در نزدیکی صنعت به دانشگاههای داخل و یا حتی خارج بنماید و این ارتباط را در جهت مصالح کشور از جمله کاهش فرار مغزها هدایت نماید.
^ تدوین قوانین مناسب: درصد زیادی از درآمد پروژهها توسط سیستم اداری دانشگاه اخذ میگردد. در رشتههایی که آزمایشگاهها و امکانات دانشگاهی نقش اساسی در انجام پروژهها دارند. این امر شاید عاقلانه به نظر برسد، اما در رشته نرمافزار که بیشتر مبتنی بر نیروی انسانی است رقم فوق ناعادلانه است و مانعی برای همکاری محسوب میشود.
^ استفاده از اهرم مشتری بودن: نیازهای نرمافزاری سازمانهای دولتی یا پروژههای فنی که بخش از آن نیازمند تحقیقات میباشند با قید همکاری با دانشگاه برای صنعت و بالعکس تعریف گردد. شرکتها موظف باشند بخش از کار خود را درون دانشگاه انجام دهند و دانشگاه موظف باشد که توجه شرکتها را به همکاری جلب نماید.
^ برقراری ارتباطات متخصصین داخل و خارج: هم دانشگاه و هم صنعت نرمافزار نیازمند ارتباطات با صنایع و دانشگاههای سایر کشورها هستند. هزینة بالای مسافرتها و ارتباطات با خارج لزوم حمایت و هدایت دولت را مشخص میکند.
^ برنامههای فرهنگسازی: بسیاری از فرآیندها از جمله ارتباط دانشگاه و صنعت بدون اصلاح الگوی ذهنی افراد امکانپذیر نیست. جایگاه دولت و متولیان صنعت نرمافزار ایجاب میکند که از بهترین روشها از جمله اطلاعرسانی و تبلیغات مناسب این امر خطیر را به انجام برسانند.
^ ایجاد مراکز پژوهش کاربردی: تأسیس یا کمک به مراکز پژوهشهای کاربردی نرمافزار در مجاورت دانشگاهها با شرط همکاری با صنعت، موجب تقویب ارتباط میگردد. نمونهای از این مراکز مرکز فناوری اطلاعات و ارتباطات پیشرفته[3] است که با همکاری دانشگاه و دولت به تازگی در مجاورت دانشگاه شریف ایجاد شده است.
دولت همچنین باید برای توسعه صنعت فعالیتهایی از قبیل ایجاد شرایط رقابتی، ایجاد زمینههای توسعة بازار، اصلاح فرهنگ مصرف و ایجاد زیرساختها را تدارک ببیند و کارآفرینی در نرمافزار را گسترش دهد.
دانشگاه و صنعت نیز در خصوص تحکیم ارتباط خود وظایفی دارند که میبایست به انجام برسانند. ارتباط بیشتر با ایجاد و گسترش فعالیتهای زیر امکانپذیر است[3]:
? کمیتة مشورتی: تشکیل کمیتههای مشورتی با عضویت مدیران ارشد صنعت و دانشگاه و جلسات منظم برای آشنایی با آخرین وضعیت دانشگاه و صنعت و بررسی مشکلات این دو حوزه و ارائه راهکارهای مناسب در تقویت ارتباط دانشگاه و صنعت نرمافزار اثر مثبت دارد.
? تقویت دورههای کارآموزی: دورههای کارآموزی برای شرکتها علاوه بر فرصتی برای آزمودن کارمندان آینده بدون داشتن تعهدات بلند مدت، مزیت بهرهگیری از دانشجویان به عنوان نیروی کار ارزان، با انگیزه و آماده کسب مهارت را داراست. این دورهها برای دانشگاه نیز محاسنی دارند. یک آزمون واقعی برای برنامههای دانشگاهی محسوب میشوند، مکمل آموزشهای کلاس درس است و زمینة دسترسی دانشجویان به منابع و تجهیزات گرانقیمت را فراهم میآورد.
? تعریف پروژه از سوی صنعت برای اساتید دانشگاه: همانگونه که قبلاً درخصوص مراکز تحقیقات کاربردی پیشنهاد شد، پروژههایی صنعتی به اساتید واگذار گردد تا با نظارت کامل صنعت و به همراه دانشجویان به انجام برسد.
? همکاری آموزشی و مشاورهای اساتید[4]: اساتید در طول تابستان به صورت تماموقت جذب شرکتها شده و با ارائه مشاوره و همراهی پروژهها در جریان فعالیتهای صنعتی و آخرین تحولات قرار بگیرند.
? آموزش و بهروز کردن آموختههای اساتید: تحولات سریع تکنولوژی نیاز به آموزش مستمر را تقویت میکند. هم اساتید دانشگاه و هم مدیران صنعت بایستی اطلاعات بهروز داشته باشند.
5- نتیجهگیری
در این مقاله پس از بررسی جایگاه نرمافزار در عصر حاضر, به ضرورت داشتن یک صنعت نرمافزار قوی که در کلاس جهانی فعالیت کند و با شرکتهای بزرگ دنیا به رقابت بپردازد پیبردیم. داشتن چنین صنعتی نیازمند تمهیداتی از جمله برنامهریزی دولتی, وضع قوانین و استانداردهای مناسب, ایجاد نیاز, استفاده از لبة تکنولوژی, بهرهگیری از نیروهای کارآمد از طریق تقویت ارتباط دانشگاه و صنعت میباشد.
ارتباط مشخص و هماهنگ دانشگاه و صنعت فواید زیادی را به دنبال دارد؛ در نتیجة تقویت رابطه بین صنعت و دانشگاه انرژی پژوهشی فراوانی که در دانشگاه وجود دارد به سمت کاربردهای عینی هدایت شده تا به حل مشکلات جامعه محلی یا جهانی بپردازد. همچنین رشد کیفیت کار شرکتها و کیفیت پژوهش دانشگاهها, کاهش فرار مغزها در اثر رضایت شغلی در داخل کشور و مشخص شدن اولویتهای آموزشی و پژوهشی از فواید این ارتباط میباشند.
صنعت نرمافزار ماهیت منحصر به فردی دارد, به طوریکه در این صنعت مرحلة تولید انبوه یا کارخانهای تقریباً وجود ندارد؛ در نتیجه مهمترین قسمت پروژههای نرمافزاری تحقیق و توسعه است. تحقیق و توسعه در صنعت و پژوهشهای کاربردی دانشگاهی مکمل یکدیگرند لذا دانشگاه میتواند در صنعت نرمافزار اثربخشی فوقالعادهای داشته باشد.
تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه روشهای مختلفی دارد که از آن جمله میتوان به ایجاد مراکز کاربردی در مجاورت دانشگاهها, برگذاری دورههای کارآموزی و کارورزی دانشجویان و اساتید, واگذاری پروژههای صنعتی به اساتید دانشگاه و حمایت دولت از پروژههای مشترک اشاره نمود.
چنانچه بخواهیم در دنیای متحول نرمافزار دنیا, حرفی برای گفتن داشته باشیم, باید همین امروز دست بکار شویم که فردا دیر است.
6- مراجع
[1] ربیعی ح."نقش دانشگاهها و مؤسسات پژوهش کاربردی در صنعت نرمافزار آمریکا"، دانشگاه صنعتی شریف، سمینار، 1379.
[2] اکرمیفر س.ع. "تحلیل صنعت انیمیشن ایران"، شبکة تحلیلگران تکنولوژی ایران، www.itanetwork.org
[3] Duncan D. “Partnership Between Industry and Academia in Information technology”, California state university.
[4] Tessler S, Barr A, “Software R&D Strategies of Developing Countries”, Stanford Computer Industry Project.
نقش دانشگاهها و مؤسسات پژوهش کاربردی
چکیده: امروزه کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که منکر نقش پایهای نرمافزار در عصر اطلاعات و ارتباطات باشد. اکثر کشورهای پیشرفته و یا درحال توسعه اهمیت نرمافزار را به خاطر ویژگیهای خاص و بازار بزرگی که دارد درک نمودهاند و دستیابی به سهمی از این بازار را سرلوحة سیاستهایشان قرار دادهاند.
بررسی روند تغییرات تکنولوژی در کشورها نشان میدهد که کشورهای پیشرفته با سرمایهگذاری فراوان و فعالیت زیاد در انواع فنّاوریهای نو از جمله نرمافزار، که تفاوتهای گوناگونی نسبت به سایر فنّاوریها دارد، به دنبال حفظ موقعیت و برتری اقتصادی و اجتماعی و به طور خلاصه گسترش توسعهیافتگی خود هستند. عدم نیاز به مرحلة ساخت تجهیزات و راه اندازی خط تولید، و یا امکان همکاری از راه دور و وسایل کار ارزان و در دسترس، نمونههایی از این تفاوتها است. در این شرایط داشتن یک صنعت نرمافزار قدرتمند و پویا، مزیتی رقابتی برای کشورها محسوب شده و به توسعه یافتگی آنها کمک میکند.
کلید توسعة صنعت نرمافزار تنها آموزش و تربیت نیروی انسانی و اخذ تکنولوژی و خرید تجهیزات نیست؛ بلکه این مهم مستلزم یک سیستم هماهنگ شامل زنجیرهای از فرآیندها و عوامل مختلف است. عواملی چون روشهای بازاریابی و شیوههای رقابت، روشهای مدیریت شرکتها، استراتژیهای دولت و بنگاههای نرمافزاری، استانداردها و مراکز تدوین آن، سطح تکنولوژی و روشهای پیشرفت، آموزش و تأمین نیروی انسانی و ارتباط دانشگاه و صنعت و ارتباط این عوامل با یکدیگر نقش اساسی در توسعة صنعت نرمافزار دارند. هدف این مقاله بررسی نقش پژوهشهای کاربردی در توسعة صنعت نرمافزار یا بررسی چگونگی همکاری دانشگاه و صنعت در حوزة فناوری نرمافزار میباشد.
شرکتها و سازمانها برای حفظ موقعیت و قابلیت رقابت، بایستی با تغییرات تکنولوژی همراه شده و سعی کنند از ابزارهای جدید استفاده نمایند. این کار نه تنها هزینهبر بوده بلکه نیازمند ارتقای علمی نیروها و انطباق با ابزارها و متدولوژیهای جدید میباشد. همکاری دانشگاه و صنعت میتواند به حل این مشکل کمک کند.
سه مرحلة تحقیق و توسعه، تولید و فروش از مراحل اصلی زنجیرة تولید محصولات صنعتی محسوب میشوند؛ پس از مرحله تحقیق و توسعه که نمونة آزمایشگاهی ساخته شده و مورد تأیید قرار میگیرد، ابزارها و کارخانجات لازم برای تولید انبوه محصول طراحی وساخته شده و مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. آخرین قدم مرحله بازاریابی و فروش است. در صنعت نرمافزار مرحلة تولید وجود ندارد ویا نقش آن کمرنگ است. اصولاً نرمافزار پس از مرحلة تحقیق و توسعه آمادة فروش میباشد. از آنجایی که عمده کار صنایع غیر نرمافزاری بر تولید و روشهای آن تأکید دارند، میتوان به تفاوتهای صنعت نرمافزار با سایر صنایع پی برد. در صنعت نرمافزار تمرکز بر تحقیق و توسعه است و بنابراین رابطة صنعت نرمافزار و دانشگاه بسیار نزدیکتر از سایر صنایع است؛ تحقیق و توسعه یک فعالیت پژوهشی و مشترک بین دانشگاه و صنعت میباشد.
تحقیقاتی که در دانشگاهها انجام میگیرد در دو گروه تحقیقات پایه و تحقیقات کاربردی طبقهبندی میشود. تحقیقات کاربردی دانشگاه و تحقیق و توسعه صنعت نرمافزار مکمل یکدیگر بوده و نقطة اتصال این دو محسوب میشوند. بنابراین توجه به تحقیقات کاربردی میتواند ارتباط دانشگاهها را با صنعت نرمافزار تقویت کند.
ارتباط دانشگاه با صنعت مزایای فراوانی دارد. یکی از مزیتهای آن بکارگیری پتانسیل نیروی انسانی دانشگاه در انجام تحقیقات کاربردی واقعی و مورد نیاز صنعت میباشد. بسیاری از پروژههای دانشگاهی با هدف تولید مقاله تعریف میگردد و در نهایت به نتیجه مناسبی نمیرسد و حتی رضایت افراد را نیز برآورده نمیسازد. در حالی که تحقیقات کاربردی مورد نیاز صنعت باعث میشود تا دانشجویان با محیط واقعی بیرون آشنا شوند و برای آینده نزدیک خود تجربههای بزرگ کسب نمایند. از دیگر مزایای ارتباط ارتقای کیفیت پژوهشهای دانشگاهی از یک سو و از سوی دیگر ارتقای کیفیت فعالیتها و محصولات صنعتی میباشد. این ارتباط همچنین میتواند اولویتهای آموزشی و پژوهشی را تعیین نموده و جهت بدهد. با تقویت تحقیقات کاربردی، دانشگاه محلی برای تولید و توسعة تکنولوژی خواهد شد.
هدفدار بودن پژوهشها و کیفیت بالای فعالیتها و محصولات و رضایت شغلی حاصله، یکی از راههای جلوگیری و یا کاهش فرار مغزها میتواند باشد. نیروهایی که غالباً نه فقط به خاطر دستمزد بالا، بلکه به خاطر کارهای عالیتر و جدیدتر که از تکنولوژیهای نو بهره میگیرند به خارج میروند، دیگر تمایلی به مهاجرت نخواهند داشت.
در این مقاله به برخی چالشهای صنعت نرمافزار اشاره میشود، سپس وضعیت و جایگاه دانشگاه در نرمافزار بررسی گردیده و در نهایت تأثیرات متقابل صنعت و دانشگاه در حوزة نرمافزار به همراه راهحلهای پیشنهادی ارائه میشود.
دنیای نرمافزار به شدت در حال تغییر و تحول است؛ بازار آن به صورت نمایی گسترش مییابد و هر گونه درنگی باعث حذف شرکتها از صحنة رقابت میشود. در کشور ما که هنوز صنعت نرمافزار ضعیف است و درست و حسابی پا نگرفته باید برنامههای اساسیتری داشت.
صنعــت نــرمافزار صنعتــی جهانــی است. بــراساس قوانین اندازة اقتصادی[1] و حوزه اقتصادی[2] چنانچه در آینده بسیاری از نرمافزارها و خدمات نرمافزاری در سطح وسیع و جهانی عرضه نشود به صرفه نخواهد بود. در اثر قوانین فوق کسی که بتواند مشتری بیشتری برای محصولات خود بیابد و محصولات کیفیتری را ارزانتر به بازار عرضه نماید برنده خواهد بود و خواهد توانست از قیمت محصول خود بکاهد. صنعت نرمافزار صنعتی است که شرط باقیماندن و پویایی در آن، رقابت، آن هم در سطح جهانی است.
قانون اندازة اقتصادی بیشتر در دورة صنعتی مطرح میشد. براساس این قانون، تولید بیشتر باعث کاهش قیمت محصول میگردد(نمودار شکل 1). البته به دلیل استفاده از مواد اولیه و محدودیتهای حمل و نقل، خرابی و ضایعات، قیمت کالا از مقدار مشخصی نمیتواند کمتر باشد. در اقتصاد اطلاعات قانون حوزة اقتصادی مطرح میشود. قیمت نرمافزار به دلیل عدم استفاده از مواد اولیه و نداشتن هزینة حمل و نقل و جابجایی میتواند تا مرز صفر تقلیل یابد. بنابر این نرمافزارهایی که مشتریان بالقوة بیشتری داشته باشند و براساس پارادایم حوزة اقتصادی که در عصر اطلاعات مطرح شده، دامنة بیشتری را پوشش دهند موفقتر هستند. به عنوان نمونه میتوان به شرکت والتدیسنی اشاره کرد. این شرکت با تولید فیلم و انیمیشنهایی باکیفیت و با استفاده از یک بازار جهانی، محصولاتش را به قیمت هر دقیقه 8 دلار ارائه میکند؛ درحالیکه که محصولات معادل و چه بسا ضعیفتر تولید داخل کشور به قیمت هر دقیقه 350 دلار عرضه میگردد.
2- چالشهای صنعت نرمافزار
داشتن بازار جهانی برای نرمافزار بدون تکنولوژیها و متدولوژیهای جدید نرمافزاری، نیروهای فنی و آموزشی دیده، استراتژی و نوآوری امکانپذیر نیست. حتی بازار محلی نیز متأثر از بازار جهانی است. وقتی مشتریان دولتی، صنعت داخل را قبول نداشته باشند و مشتریان خصوصی محصول ارزانتری را از شرکتهای خارجی ببینند، مسلماً جایی برای شرکتهای نرمافزاری داخل باقی نخواهد ماند، تنها امید بسیاری از این شرکتها زبان بود که با استاندار شدن زبان فارسی و لحاظ آن در یونیکد، سنگرهای این حوزه نیز به تدریج درحال تسخیر شدن است. نمونة روشن این ادعا برتری قدرتمندانة نرمافزار Word عربی شرکت مایکروسافت بر کلیه ویرایشگرهای فارسی است.
ماهیت صنعت نرمافزار برخلاف سایر صنایع، بیشتر تحقیقاتی است. در صنایع سختافزاری پس از تحقیق و توسعه مرحلة تولید و سپس مرحلة بازاریابی و فروش قرار دارد؛ در حالیکه در صنعت نرمافزار مرحلهای به نام تولید وجود ندارد(شکل 2). بنابراین یکی از عوامل پویایی و رقابتی شدن صنعت نرمافزار برقراری و حفظ ارتباط با دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی نرمافزار در داخل و خارج کشور است. در برخی از کشورها این مسئله امری رایج و جاافتاده است. حتی شرکتی مثل مایکروسافت هم با دانشگاهی مثل دانشگاه واشنگتن همکاری میکند و تزهای دکتری در زمینههای مختلف مورد نیازش تعریف مینماید. در پارکهای تحقیقاتی نیز معمولاً سر و کلة شرکتها پیدا میشود و در آنجا شعبهای را به خود تخصیص میدهند. شعبات شرکتهای اوراکل و هولت پاکارد امریکایی در پارک نرمافزار هاگنبرگ اتریش نمونهای از همکاری صنعت با مراکز تحقیقاتی خارجی است.
جدایی دانشگاهها و صنعت و تمرکز صنعت بر ابزارها، روشها و متدولوژیهایی که مدتهاست از رده خارج شدهاند. در جذب نیروی کار فارغالتحصیل دانشگاهها خلل ایجاد میکند و در نتیجه مکانیزم فرار مغزها تقویت میشود و خود صنعت نخستین ضررکننده خواهد بود. نیروی انسانی ماهر مهمترین جزء صنعت IT خصوصاً نرمافزار است. این عنصر به قدری مهم است که کشورهای پیشرفته که از صنایع پویا برخوردارند، سالانه هزاران نفر از نیروهای نرمافزاری کشورهای در حال توسعه را جذب مینمایند. تحقیقات نشان میدهد که ارزش کار یک برنامهنویس یا متخصص نرمافزاری عالی 20 بار بیشتر از یک متخصص متوسط است[4]. ماهیت تحقیقاتی بودن کارهای شرکتهای نرمافزاری نیز مؤید اهمیت نیروی انسانی در رشتة نرمافزار است؛ یعنی آن کسانی که این صنعت مبتنی بر دانش و نه مبتنی بر سرمایه را پیش میبرند.
تحولات تکنولوژی بر دانشگاهها نیز تأثیر میگذارد. دانشگاههایی که بتوانند هر چه سریعتر آموزشها و پژوهشهای خود را با تغییرات و نیازهای روز منطبق سازند، از ارزش بیشتری برخوردارند. بنابراین همراهی با تحولات سریع و پیدرپی نیازمند بازنگری مستمر در برنامههای آموزشی است، هرچند تحولات برنامههای آموزشی را پس از مدتی خودبهخود تغییر خواهند داد، ولی این دیگر همراهی نیست و بلکه عقبماندگی میباشد.
هزینه، وقت و تلاش زیادی صرف آموزش نیروهای مستعد ایرانی در دانشگاه میشود، در حالیکه بهرهگیری کشور از این استعدادها ضعیف است و متأسفانه بسیاری از آنها خصوصاً در رشتة نرمافزار به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند. از مهمترین دلایل این معزل ضعف صنعت نرمافزار و یا حتی ارتباط ضعیف دانشگاه و صنعت است. نوع نگرش یا فرهنگ پژوهشی نیز معمولاً به اهمیت ارتباط صنعت و دانشگاه توجه ندارد و هدف پژوهشها را تولید مقاله فرض میکند. در نتیجه نیروی فوقالعاده بسیاری از دانشجویان کشور در تحقیقات پایه تلف میشود و به نتیجة قابل توجهی منتج نمیگردد. بسیاری از دانشجویان از پروژهای که انجام دادهاند اظهار نارضایتی کرده و به بدردنخور و رفع تکلیف بودن آن اشاره دارند. چه بسا پایاننامههایی که در کتابخانة دانشکدهها انباشته شده و مراجعه کننده ندارند. چگونه باید این مشکلات را رفع نمود؟ مسلماً تحقیقات کاربردی یک راهحل است. دانشجویانی که به تحقیقات کاربردی مشغول میشوند و فعالیت خود را هدفدار میبینند، با شوق و اشتیاق بیشتری به کار میپردازند، لذا نتایج خوبی به بار میآورند و علاوه بر تولید مقاله و کسب درآمد برای آیندة کاری خود آماده میشوند. مؤسسات تحقیقات کاربردی در مجاورت دانشگاهها نقش مؤثری را در این خصوص ایفا میکنند.
مرکز امنیت شبکة شریف نمونهای از این مراکز است. نیروهای فعال این مرکز که برای شرکتها و سازمانهای کشور پروژههای امنیت شبکه انجام میدهند دانشجویان هستند. براساس بررسیها، کسانی که پروژة کاربردی در این مرکز انجام میدهند، انگیزه و رضایت بیشتری نسبت به افرادی که فعالیتهای تحقیقاتی صرف را به عنوان رفع تکلیف انجام میدهند دارند. به خاطر موقعیت مکانی مرکز، دانشجویان میتوانند به راحتی در ساعاتی که کلاسهایشان به اتمام میرسد، در مرکز حضور پیدا نمایند. شغل محسوب شدن فعالیتهای کاربردی و تخصیص دستمزد به افراد، آنها را به فعالیت جدیتر و منظمتر تشویق مینماید. اهمیت چنین مرکزی با افزایش متقاضیان پیوستن به آن بر همگان روشن شده است.
بنابراین ارتباط دانشگاه و صنعت هم برای دانشگاه اهمیت دارد و باعث اولویتبندی زمینههای آموزشی و پژوهشی آن میگردد، کیفیت آموزشی و پژوهشی را بالا میبرد و از فرار مغزها میکاهد، و هم باعث توسعه و رشد صنعت میگردد. توسعة صنعت نرمافزار به آموزش و پژوهشهای دانشگاهی گره خورده است.
ایشان، با ابراز خرسندی فراوان از حضور در جمع پرشور و نشاط، با صفا و صمیمی جوانان دانشجو، انقلاب اسلامی، پیروزی در دفاع مقدس، تاثیر شخصیت ممتاز امام خمینی (ره) و موفقیت در عرصههای مختلف از جمله انرژی هستهای را از عوامل دستیابی ملت ایران به حد قابل قبولی از اعتماد به نفس برشمردند و خاطرنشان کردند: ملت ایران در نیمه راه دستیابی به اهداف و آرمانهای خود و در مسابقه پیشرفت منطقهای و جهانی قرار دارد و باید در پایان مدت اجرای سند چشمانداز بیست ساله درابعاد مختلف، حرف اول را در منطقه بزندکه رسیدن به این هدف نیازمند تقویت اعتمادبه نفس ملی و شتاب بخشیدن به روند پیشرفت کشور است.
رهبر انقلاب اسلامی در تشریح علت دشمنی سیطره جویان جهانی با ملت ایران خاطرنشان کردند: دولت آمریکا یعنی شیطان مجسم و دیگر سلطه طلبان، در راه تحقق اهداف خود، با مانعی جدی به نام بیداری وایستادگی ملت ایران روبرو شدهاند و همین مسئله علت اصلی چالش غرب با جمهوری اسلامی ایران است چرا که آنان نظام اسلامی را علت اصلی شکستهای خاورمیانهای خود و عامل برملا شدن ماهیت حقیقی شعارهای دروغین غرب درباره حمایت از دمکراسی و مبارزه با تروریسم میدانند.
ایشان ناکامی آمریکا در جلوگیری از پیشرفت هستهای ایران را یادآور شدند و افزودند: آمریکاییها که یک روز حاضر نبودند حتی پنج سانتریفیوژ را در ایران بپذیرند تا همین چند ماه پیش تاکید میکردند که ایران باید از همه فعالیتهای هستهای خود دست بردارد اما با ایستادگی ملت، اکنون کار به جایی رسیده است که به ناچار میگویند ایران در همین حد توقف کند و جلوتر نرود.
حضرت آیتالله خامنهای تلاش دشمنان در پیدا کردن راههای جدید برای ضربه زدن به ملت ایران را پیامد طبیعی شکستهای آنان خواندند وافزودند: امروز اعتماد به نفس ملیاز همیشه ضروریتر است وملت و به ویژه دانشجویان، نخبگان و مسئولان باید راههای جدید بیگانگان برای تضعیف ایران اسلامی را شناسایی و پیش بینی کنند تا بتوانند حیلههای جدید آنان را خنثی سازند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین آثار مثبت اعتماد بهنفس ملی خاطرنشان کردند: اگر این عامل اساسی در ملتی وجود نداشته باشد آن ملت همیشه عقب میماند و چشم به راه کمک دیگران است اما برخورداریاز اعتمادبه نفس عمومی، اندیشه تامین نیازهای ملت را دراذهان نخبگان مطرح میسازد، باعث بکارگیری و شکوفایی استعدادها میشود و موفقیتهایی به دنبال میآورد که هریک زمینه ساز موفقیتهای خوشهای دیگر میشود و ملت ایران این واقعیت را در دفاع مقدس و عرصههای مختلف تجربه کرده است.
ایشان ایجاد یاس و ناامیدی، منحرف کردن استعدادهاوتهدید بهحمله نظامی را سه عامل و سه رخنه اصلی دشمن برای تضعیف اعتماد به نفس مردم ایران خواندند و با تاکید بر ضرورت هوشیاری ملت و به خصوص اندیشمندان در مقابل این عوامل افزودند: بیگانگان تلاش میکنند با ایجاد یاس، انکار پیشرفتها، به رخ کشیدن فاصله ملت ایران با ملتهای پیشرفتهوتیرهنشان دادن افق آینده، در میان مردم و بخصوص جوانان، ناامیدی و انفعال ایجاد کنند اما ملت با شناخت واقعیت ها، درک تواناییهای جوانان خود و تکیه بر تجربیات موفق سه دهه اخیر در روند تامین نیازهای ملی، با شتاب بیشتری به حرکت به سمت قله های رشد و پیشرفت ادامه خواهد داد.
حضرت آیتالله خامنهای با انتقاد از همنوایی عدهای در داخل با امواج یاس برانگیز تبلیغات بیگانه افزودند: عدهای در بحث انرژی هستهای ادعا میکردند که ساخت و راهاندازی سانتریفیوژ درایران، واقعیت ندارداما هنگامی که این توانایی دانشمندان ملت برای همه ثابت شد، مدعی شدند که تلاش برای استفاده از انرژی هستهای کاری پرهزینه و بدون سود است که این نیز یک ادعای دروغین دیگر است.
ایشان در همین زمینه خاطرنشان کردند: ملت ایران در طول ? ???سال ، باید حداقل ? ???هزار مگاوات برق هستهای داشته باشد وگرنه باید از روند پیشرفت دست بردارد بنابراین شاید امروز نیز که نظام برای استفادهاز انرژی هستهای همت کرده است، دیر شده باشد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ادعای ناتوانی جوانانو دانشمندان ایرانی در ساخت نیروگاه هستهای افزودند: ریشه اینگونه حرفها تاثیر پذیری از تبلیغات مخالفان پیشرفت ایران است اما ملتی که به اتکا جوانان خود مراکز عظیم غنیسازی را ساخته است حتما نیروگاه هستهای را نیز با دستان و فکرهای پرتوان خود خواهد ساخت و در این راه درنگ را جایز نمیداند.
ایشان با اشاره به سخنان رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اینکه روسها سوخت نیروگاه ایران را تامین میکنند بنابراین ایرانیها باید از غنیسازی دست بردارند افزودند:این حرف مضحک مانند آن است که به کشوری که سرشاراز ذخایر نفتی است بگویند باید نیازهای نفتی خود را از خارج تامین کند.
حضرت آیت الله خامنهای این سوال را مطرح کردند که اگر روزی تامین کنندگان فعلی سوخت نیروگاه هستهای ، به هر دلیلی این فرآورده را از ایران دریغ کنند و یا برای آن شرط و شروط سنگین بگذارند آیا ملت مجبور به تسلیم در برابر آنها نخواهد بود؟
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شادمانی و خرسندی عمیق ملت ایران از پیشرفتهای عظیم هستهای افزودند: این پیشرفتها مایه تقویت اعتماد به نفس ملی است اما بعضی افراد، نظام و دولت را برای همین پیشرفتها به چالش میکشند و خواسته یا ناخواسته برای تضعیف اعتماد به نفس ملی تلاش میکنند که ملت باید مراقب اینگونه رخنهها باشد.
حضرت آیتالله خامنهای بااشاره به فرایند عقب نشینی در برابر خواستهای هستهای دشمن درچند سال قبل افزودند:البته این فرایند بهملت ایران و افکار عمومی جهان نشان داد که وعدههای غرب توخالی است چرا که تعلیق موقت و داوطلبانه ایران، با سوءاستفاده دشمنان درحال تبدیل شدن به حذف فعالیتهای هستهای درکشور بود که بنده همان موقع تاکید کردم اگر روند مطالبه پی درپی طرفهای هستهای ادامه یابد وارد میدان میشوم که این کار انجام و روند توقف فعالیتهای هستهای به روند پیشرفت هستهای تبدیل شد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه بحث در زمینه رخنههای بیگانگان برای تضعیف اعتماد به نفس ملی، به مسئله رابطه با آمریکا اشاره کردند و افزودند: قطع رابطه با آمریکا از سیاستهای اساسی ماست البته ما هیچگاه نگفتهایم این رابطه تا ابد قطع خواهد بود بلکه شرایط دولت آمریکا بهگونهایاست که ایجاد این رابطه اکنون به ضرر ملت است و طبعا آن را دنبال نمیکنیم.
ایشان در تبیین پیامدهای منفی ایجاد رابطه با آمریکا خاطرنشان کردند:
اولا این رابطه خطر آمریکا را کاهش نمیدهد چرا که آمریکا در حالی به عراق حمله کرد که با آن کشور رابطه سیاسی داشت ثانیا ایجاد رابطه، امکان نفوذ آمریکاییها وزمینه رفت و آمد ماموران اطلاعاتی و جاسوسی آنها در ایران را فراهم میسازد به همین علت برخلاف ادعای برخی افراد پرگو، رابطه با آمریکا درحال حاضربرای ملت ایران نفعی نداردو مطمئنا آن روزی که رابطه با آمریکا برای ملت مفید باشد بنده اولین کسی خواهم بود که آن را تایید میکنم.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: برخی ما را به تحریک دشمنی آمریکا متهم میکنند اما خصومت این کشور با ملت ایران، دشمنی با اصول ملت ایران است و از اول انقلاب وجود داشته است.
حضرت آیت الله خامنهای اشکال تراشیهای غیرمنطقی و ایراد گرفتنهای پی در پی از تصمیمات و عملکرد دستگاه اداره کشور به ویژه دولت را موجب تضعیف نشاط و امید ملت خواندند و خاطرنشان کردند: دولت فعلی برخی خصوصیات منحصربه فرد دارداما مانند هر دولت دیگر خطاها و کاستیهایی دارد که باید دلسوزانه آنها را تذکر داد اما بهانهگیری مدام صحیح نیست.
ایشان با اشاره به پرکاری فراوان دولت، از سفرهای استانی آقای رئیس جمهور و هیات وزیران عمیقا ابراز خرسندی کردند و افزودند: مطبوعات، رسانهها و کسانی که امکان سخن گفتن با مردم را دارند از هر کاری ایراد نگیرند و مردم را ناامید نکنند، این کار به مصلحت کشور نیست.
رهبر انقلاب اسلامی هوچی گری را یکی از روشهای مطبوعات و رسانههای غربی خواندند و با اشاره به تبلیغات این رسانهها درباره نقض حقوق بشردر ایران افزودند: کسانی که زندان گوانتاناموی وشکنجه گاه ابوغریب آنان، عرق شرم را بر پیشانی هر انسان باشرفی مینشاند، ایران و هر دولت مخالفشان را به نقض حقوق بشر متهم میکنند.
حضرت آیت الله خامنهای تبلیغات درباره فقدان دموکراسی در ایران را از دیگر فشارهای تبلیغاتی - سیاسی غرب برای تضعیف اعتماد به نفس ملت ایران دانستند و افزودند: ملت ایران تقریبا هر سال با شور و نشاط فراوان در یک انتخابات شرکت کرده و در میان رقابتهای جناحهای مختلف افراد مورد نظر خود را برگزیده است و مگر در کشورهای دیگر دموکراسی معنا ومفهومی جزاین دارد.
رهبر انقلاب اسلامی تبلیغات منفی درباره مسئله زن را از دیگر اهرمهای فشار سیاسی غرب به ملت ایران خواندند و با اشاره به تضییع آشکار حقوق زنان و پایمال شدن کرامت و شرافت آنان در لیبرال دموکراسی غرب افزودند:
دولتهای غربی با وجود فجایعی که در حق زنان انجام میدهند ملت شریف ایران را به تضییع حقوق زنان متهم میکنند امااین هوچی گریها در داخل تاثیری نخواهد داشت.
حضرت آیت الله خامنهای ، حجاب را تکریم زن دانستند و با اشاره به سوابق استفاده زنان اعیان و اشراف اروپایی از نوعی حجاب تا دو سه قرن قبل افزودند: در ایران باستان نیز زنان طبقات اعیان و اشراف با حجاب بودند که اسلام این تبعیض را کنار گذاشت و برای تکریم زنان حجاب را به همه آنان تعمیم داد و اکنون غرب باید پاسخگوی اقداماتی باشد که کرامت حقوق زنان را پایمال میکند.
ایشان در ادامه بحث عوامل تضعیف اعتماد به نفس ملی، به احتمال حمله آمریکا اشاره کردند و افزودند: البتهامروز احتمال این مسئله کمتر از گذشته است اما ملت ایران پس از پیروزی انقلاب و به ویژه پس از پایان دفاع مقدس همواره در معرض تهدید نظامی دشمن قرار داشته است و به هر حال عاملی که میتواند احتمال حمله وخطر دشمن را کاهش دهد نمایش قدرت و اعتماد به نفس ملت ایران است.
حضرت آیت الله خامنهای تاکید کردند: با وجود کاهش احتمال حمله دشمن ملت و مسئولان باید همیشه هوشیار باشند که به یاری حق هوشیار هستند.
اشاره: سازمان جهانی یونسکو با مشارکت سازمان جهانی کار (ILO) در سال 1966 ، 5 اکتبر مصادف با 13 مهرماه را به عنوان روز جهانی معلم به دنیا معرفی کرد. به مناسبت این رو را نوشتار زیر ران ملخی است که تقدیم سلیمانهای وادی دانش و مغرفت میگردد. |
جهان وارد قرن بیست و یکم میلادی شده است. کشورهای پیشرفته صنعتی با برنامهریزیهای دقیق روی سیستمهای آموزشی، رقابت سختی را برای رسیدن به «دانایی» ادامه میدهند تا بتوانند در فرایند جهانی شدن در مدار مرکزیت حاکم بر جهان باقی بمانند.
در این رهگذر تعداد انگشت شماری از کشورهای در حال توسعه نیز توانستهاند با شیوههای آموزشی برخاسته از پژوهشها و کارشناسیهای دقیق و عمیق، از حداکثر پتانسیل دانشآموزان برای تربیت نیروی انسانی در نظم و مناسبات نوین جهانی بهرهگیرند.
در حهان امروز آموزش و پرورش به عنوان اساسیترین رکن توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مطرح است و هیچ تحولی در جامعه بدون توجه ویژه به نقش نظام آموزشی در آن امکانپذیر نیست.
سازمان ملل متحد از سال 1990 تاکنون، هرسال گزارشی از «توسعه انسانی» منتشر میکند که در آغاز آن این جمله جلب نظر میکند:
مردم، ثروت واقعی هر کشور هستند.
شاخص توسعه انسانی (Human Development Indicators) که به اختصار (HDI) نامیده میشود، شامل بسیاری از واقعیتهای اجتماعی از قبیل نرخ باسوادی، نرخ مطالعه، نرخ امید به زندگی در کودکان زیر 5 سال، دسترسی به آب آشامیدنی سالم، تبعیض بین زنان و مردان، فقر و فاصله طبقات اجتماعی، توزیع عادلانه ثروت و ... میباشد. محور همه این متغیرها سه شاخه اساسی است. بهداشت و سلامتی با شاخص نرخ امید به زندگی، علم و دانش با شاخص نرخ با سوادی و وضعیت اقتصادی با شاخص درآمد سرانه.
طبق گزارش سازمان ملل در سال 2004 کشورهای نروژ، سوئد، استرالیا، کانادا، هلند، بلژیک، ایسلند، آمریکا، ژاپن و ایرلند به ترتیب رتبههای اول تا دهم را در بین 177 کشور جهان از نظر توسعه انسانی کسب کردهاند. نرخ با سوادی در 19 کشور اول که آلمان در جایگاه نوزدهم قرار دارد صد در صد است.
ایران با دو رتبه بیشتر نسبت به سال قبل در ردیف 99 این جدول واقع است. امید به زندگی در ایران هفتاد و چهار دهم ، که نسبت به سال گذشته سه دهم رشد داشته است و نرخ با سوادی هفتاد و هفت و دو دهم گزارش شده است.
کشورهای ردیف میانی جدول عبارتند از: مالدیو، ترکمنستان، جامائیکا، ایران، گرجستان، آذربایجان، فلسطین و الجزایر و سرانجام کشورهای ردیف آخر بورکینافاسو، مالی، نیجر و در پایان سیرالئون.
این گزارش گویای این واقعیت است که اصولاً زیربنای هر نوع توسعه اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، توسعه انسانی است و توسعه انسانی با ارتقاء فرهنگ در جامعه و از طریق آموزش و پرورش امکان پذیر میشود. بنابراین، انسان محور توسعه است و هرگونه تحول اجتماعی با نگرش به انسان معنا و مفهوم دارد.
ویژگیهای نظام آموزشی در قرن بیستم (عصر صنعتی) : در تفکر حاکم بر عصر صنعتی، دغدغه اصلی تولید انبوه بود که انعکاس آن در آموزش و پرورش کشورهای پیشرفته به شکل همگانی کردن و اجباری کردن آموزش بود. این همگانی کردن، بقای جامعه صنعتی را تضمین میکرد. در این نگاه هدف، تربیت کارگران زبده و ماهر برای راهاندازی و کار در مراکز صنعتی بود. در نتیجه مهارت آموزی رسالت اصلی آموزش و پرورش بود و کار باید دقیق، کمّی و عینی انجام میشد.
چون خط تولید صنعتی نیاز به مهارتهای مشخص دارد، مهارتها در قالب هدفهای رفتاری تعریف میشد. بدین منظور مدارس برای رسیدن به این هدفهای مشخص برنامهریزی کرده و دانشآموزان را تربیت میکردند. در چنان فضائی به خاطر عدم دسترسی به منابع گوناگون اطلاعاتی، مدرسه تنها راه انتقال این دانش بود.
یادگیری، تغییر رفتار تعریف میشد و در نتیجه تدریس، انتقال یک طرفه و منفعلانه اطلاعات توسط معلم بود.
ویژگیهای نظام آموزشی در قرن بیست و یکم (عصر فرا صنعتی) : در عصر ارتباطات و در طلیعهی هزارهی سوم میلادی، انسان وارد جامعهای با زیرساختهای تکنولوژیک و اطلاعاتی شده است. رایانه، شبکه ماهوارهای، دستیابی به شبکهی اینترنت و ... منابع اصلی اطلاعات، تقریباً فراگیر و در اختیار همگان قرار دارد. دیگر مدرسه تنها منبع و محل یادگیری تلقی نمیشود بلکه در کنار سایر وسائل ارتباطی قرار دارد. در چنین فضائی که عصر انفجار اطلاعات لقب گرفته است، هر سه مقوله دانش، یادگیری و تدریس نیاز به تغییر دارند. دانش دقیق و کمّی نیست، بلکه ساخته شدنی است. یعنی دانشآموز، خودش در یادگیری نقش دارد و به وجود آورنده دانش خویش است و چون آزادانه انتخاب میکند، نسبت به آن متعهد بوده و در حفظ آن میکوشد. او تا دلایل قانعکنندهای پیدا نکند، آن را به ازای دانش دیگر از دست نمیدهد. در این زمان یادگیری دیگر به معنای تغییر رفتار نیست، بلکه یادگیری تغییر باور و تغییر بینش و دیدگاه است، که رفتار نیز بخشی از آن است. در این دیدگاه، تدریس یک تعامل است. چون انسانها میخواهند تصمیمگیری را یاد بگیرند. موضوعی که در قرن گذشته مطرح نبود و کارگر بدون چون و چرا وظیفهاش را انجام میداد. (اثر جاودان چارلی چاپلین در فیلم سینمایی عصر جدید.)
اما استفاده کننده و پردازشکننده اطلاعات در قرن بیست و یکم کسی است که چون و چرا دارد و پرسشگر است. او از بین همه اطلاعاتی که در پیرامونش قرار دارد، میتواند انتخاب مناسب کن، درست تصمیم بگیرد و درست استدلال کند. معلم در این دیدگاه سِمَتِ مشاور و راهنما دارد. در نگرش مدرن به انسان:
انسان فکر میکند. برای انسان فکر نمیکنند.
انسان تصمیم میگیرد. برای انسان تصمیم نمیگیرند.
انسان خود رشد میکند. به جای انسان رشد نمیکنند
و سرانجام، نمیتوان فرایند رشد انسان را از ابتدا تا انتها سفارش داد.
به عنوان مثال چرا درس انشاء که عبارتاست از: آفریدن، بیان کردن، روئیدن و رویش است. در نظام آموزشی ما این چنین مهجور مانده است؟ شاید به این علت است که ما میخواهیم دانشآموز مثل ما فکر کند. برای رضای خاطر ما بنویسد. فقط 10 سطر بنویسید. موضوعهای دلخواه ما را بنویسد. موضوعهای کلیشهای:
علم بهتر است یا ثروت؟ - فصل بهار را شرح دهید. - چه میوهای را دوست دارید؟ - فواید کشاورزی و دامداری را بنویسید و ...
و جالب اینجاست که دانشآموز بررسی میکند با چه معلمی مواجه است تا نظر او را تأمین کند و هرگز اندیشه خود را بازگو نمیکند.
« بر ما دانشآموزان عزیز واضح و مبرهن است که علم از ثروت بهتر است زیرا ثروت را دزد میبَرَد ولی علم را دزد نمیبَرَد...»
و حال آنکه اگر او آزادانه بنویسد و روی نوشتهاش در کلاس بحث و تبادل نظر شود، شاید به این نتیجه هم برسد که صاحبان سرمایه بعضی از اندیشمندان را میخرند و در خدمت هدفهای شوم خود قرار میدهند و ....
این دیدگاه عصر صنعتی است. زیرا درس انشاء در کارخانه محلی از اعراب ندارد. یکی از اساتید محترم دانشگاه نقل میکردند که من معلم انشای مدرسه بودم. کتاب داستانی را در کلاس بردم و نیمی از قصه را برای شاگردانم خواندم و از آنان خواستم در گروههای سه نفری، هر گروه به میل خود داستان را تمام کند. در جلسه آینده با شگفتی دیدم به قدری زیبا و متنوع داستان را به پایان رساندهاند که وقتی ادامهی آن را از روی کتاب خواندم، جملگی وا رفتند. زیرا کار ایشان زیباتر بود. این نمونهای است از احترام به آزادی در امر آموزش و پرورش و کرامت انسان.
آموزش و پرورش بخشنامهای ادامهی تفکر عصر صنعتی است. نتیجهاش تربیت انسانهایی است که مانند محصولات یک کارخانه همگی یک شکل و شمایل خاص دارند.
آموزش و پرورش عصر فراصنعتی آزادی، انتخابگری و مخیر بودن انسان را باور دارد و آن را زمینه رشد و تعالی بشر میداند.
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
به طور خلاصه آموزش و پرورش مدرن:
الف- دانشآموز را نگه نمیدارد بلکه به جلو حرکت میدهد.
ب- مطلق نمینگرد و آزاد اندیشی را جایگزین مطلقنگری و جزماندیشی در تمام امور مینماید.
ج- ادعای جامعیت ندارد و به آسانی در برابر هر فکر و ایده جدید و دستاوردی نوین موضع نمیگیرد.
د- دانشآموز خود را فردی از جامعه میداند نه گسیخته از آن و جامعه را متشکل از افراد در حال تکامل میپندارد که هر فرد باید به سهم خود در این رشد سهیم باشد.
هـ- تاریخ میهنش را با نگاهی عالمانه و نقادانه بازخوانی میکند و نسبت به چهرههای تابناک سرزمین خود ادای احترام میکند. همچنین به ادبیات جاویدان آن دل میبندد.
و- برای حفظ و حراست آب و خاک خود دلاورانه میایستد.
ز- همچنان که از کودکی آموخته است برای حفظ ایمان و آرمانش بر سه عنصر دانایی، آگاهی و توانایی تکیه میکند. زیرا ترنّم این سرود در گوش جانش طنین انداخته است که:
ما گلهای خندانیم |
فــرزنـدان ایـرانــیـــم |
در رویارویی با این چالشها رسالت مسئولین امر آموزش و پرورش و معلم چیست؟ چه باید کرد؟
علی اکبر جعفری 7/7/1384
منابع:
1- جایگاه ایران در توسعه انسانی - روزنامه همشهری - 10/5/83
2- زیربنای حرکت اصلاحی در آموزش و پرورش - روزنامه بنیان 1/2/81
3-آسیب شناسی آموزش و پرورش در ایران - روزنامه مردمسالاری شماره 337
4- بایستههای آموزش و پرورش در هزاره سوم روزنامه آفتاب 8/6/1380
رییس جمهور "چه عواملی کشور را در مسیر پیشرفت همه جانبه قرار میدهد؟" را به عنوان پرسش مهر سال 86 عنوان و تصریح کرد: امسال پرسش ما در خصوص تعالی همه جانبه کشور و در زمینههای مختلف میباشد چرا که ملت ما شایسته قرارگرفتن بر قلههای بلند جهانی است.
طرح پرسش مهر سال 86 از سوی رییس جمهور
چه عواملی کشور را در مسیر پیشرفت همه جانبه قرار میدهد؟
دکتر محمود احمدی نژاد با تاکید بر اینکه ملت ایران شایستگی دارد که درهمه زمینهها پیشاپیش ملت های دیگر حرکت کند، افزود: "عوامل پیشرفت ایران چیست؟"، "موانع پیشرفت کشور چه چیزهایی میباشد؟" و "چه کنیم تا موانع پیشرفت را از پیش رو برداریم؟" از دیگر موارد و مصادیق پرسش مهر امسال است.
رییسجمهور با بیان اینکه نگاه به قلههای بلند و آرمانهای الهی عواملی هستند که ما را به پیشرفت میرساند اظهارداشت: باید موانع پیشرفت، سستیها و آسیبپذیریها را کارشناسی و خنثی کرد.